بدون مقصد پایانه ها شبیه هم اند
همین که دور شوی خانه ها شبیه هم اند

کسی شبیه تو حرف مرا نمی فهمد
مسلم است که بیگانه ها شبیه هم اند

من و تو از غم دوری شبیه هم شده ایم
که بعد زلزله ویرانه ها شبیه هم اند

به پای سوختنم اشک از چه می ریزی؟
به چشم شمع که پروانه ها شبیه هم اند

مرا شراب نگاه تو مست کرده فقط
که گفته است که پیمانه ها شبیه هم اند؟

تو سرزمین منی ، من شبیه بادی که
نبست دل به تو ؛ دیوانه ها شبیه هم اند

بیا کمی متفاوت به آخرش برسیم
وگرنه اولش افسانه ها شبیه هم اند

کسی که میرود از گم شدن نمی ترسد
بدون مقصد پایانه ها شبیه هم اند…

Leave a comment