ديگر آب از تبم گذشته
كه داغ به داغ
تاب مي خورم
گل مي اندازم
از پا مي افتم
از دست مي روم
سرم به سنگ مي خورد
از رو نمي روم
مي گذرم از سرم
تا از سرگذشتم نگذري
0 CommentsLeave a comment
ديگر آب از تبم گذشته
كه داغ به داغ
تاب مي خورم
گل مي اندازم
از پا مي افتم
از دست مي روم
سرم به سنگ مي خورد
از رو نمي روم
مي گذرم از سرم
تا از سرگذشتم نگذري